💢 "معلم" از نگاه زنده یاد "استاد محمد بهمن بیگی"
معلمی تنها شغلی است که آرزویش را دارم
اما نه هر کسی مدرک معلمی گرفته، معلم است
و نه هر کسی مهر نظام پزشکی گرفته است،پزشک
خوب و بد در هر جا و در هر لباسی وجود داشته و خواهد داشت
💢 "معلم" از نگاه زنده یاد "استاد محمد بهمن بیگی"
معلمی تنها شغلی است که آرزویش را دارم
اما نه هر کسی مدرک معلمی گرفته، معلم است
و نه هر کسی مهر نظام پزشکی گرفته است،پزشک
خوب و بد در هر جا و در هر لباسی وجود داشته و خواهد داشت
به این مرد نگاه کنیدچه میبینید؟ یک کارتنخواب؟ یک آدم بی سواد که در خیابانها میخوابد؟ یا یک نابغه ریاضی؟
گریگورى پرلمن از بزرگترین ریاضیدانان جهان است. این نابغه روسی موفق به حل یکی از مشکل ترین معماهای ریاضی تاریخ شد اما از قبول جایزه یک میلیون دلاری خودداری کرد.
او که لقب باهوش ترین مرد جهان را به دست آورده است در شرایطی این جایزه را قبول نکرد که در خانه ای بسیار کوچک در سن پترزبورگ زندگی میکند!
آقایی به نام رابرت رازنتال با همکاران خودشان یک آزمایشی انجام دادند. از گروهی مخاطبین(دانش آموزان) تست هوش گرفتند و و نتایج را به صورت کامل یادداشت کردند. زمانی که باید نتیجه ها را به معلمین انتقال میدادند، به صورت کاملاً تصادفی چند نفر را انتخاب کردند.
که اصلاً بر مبنای نتایج به دست آمده نبود و به صورت رندم ۴ نفر را انتخاب و پیش معلمین به عنوان افرادی معرفی شدند که از هوش و آی کیوی بالایی برخوردار هستند این انتخاب به صورت کاملاً تصادفی بود.
اگر دوستدار فرهنگ ژاپنیها هستید شاید اگر بدانید که دانش آموزان مدارس دولتی ژاپن نهار خود را در کلاس و با حضور معلمشان میخورند، شوکه خواهید شد ! چون تا زمانی که یادمان می آید در مدارس کشورمان زنگ تفریح معلم ها در یک اتاق مخصوص معلم ها و بچه ها در حیاط مشغول خورد و خوراک و بازی بودند…
جالب است بدانید، ژاپن نیز بر اساس اصول آموزشی سازمان یونسکو پیروی میکند. سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد که به اختصار UNESCO می نامند یکی از سازمانهای تخصصی وابسته به سازمان ملل متحد است که درسال ۱۹۴۵ تشکیل شد.
...معلم تاریخ ما بی نظیر بود... سر کلاس، اولین نفر مرا صدا کرد. من بریده بریده از آقا محمدخان گفتم. با نیم نگاهی به کتاب و کلاس و معلم. یکی مرا لو داد که از روی کتاب می گوید. یکی گفت، همه حرف هایم در کتاب نیست و معلم آرام گفت، گوش بدهید، قصه خوبی است. کتاب را بخوانید ولی از خودتان بگویید. بد نیست گاهی هم به کتاب نگاهی بیندازید.
روز اولی که به کلاس درس رفتم را فراموش نمی کنم، همه شاگردان کلاس من، دانش آموزان بین 10 تا 12 ساله بودند که مات و مبهوت منتظر اعلام اخطارهایی از طرف من معلم بودند.
بدون تجربه آموزگاری سر کلاس درس رفتم. از نظر سواد و مسائل علمی وضع بدی نداشتم ولی از آموزگاری و مهارت های آن چیزی جز یکسری مسائل تئوری نمی دانستم به جز غریزه ای که مرا کمک می کرد و از موانع عبورم می داد.
طعم آموزش دادن را در حدود سن هجده سالگی چشیدم، در زمانی که مثل حال، نیاز به آموزش شدید داشتم. به لطف یکی از دوستانم در یک مدرسه انتفاعی چند روزی را در آن مشغول به تدریس در درس زبان انگلیسی شدم.
توصیف حس آموختن خیلی سخت است، به مانند آبیاری گلی است که روزها و ماه ها برای آن زمان گذاشته ای و هر روزی که می گذرد، روند بزرگ شدن آن را می بینی و از بودن با آن لذت میبری.