تلویزیون

این روزها با  اومدن کانالهای ماهواره ای به زندگی مردم، بسیاری از ما وقت زیادی رو صرف تماشای برنامه سریالها و یا فیلمهای تلویزیون میکنیم. و امارها حاکی افزایش مدت زمان تماشای تلویزیون در بین اقشار مختلف جامعه دارد. از جمله خبرهایی که در مورد مضرات تماشای تلویزیون منتشر شده می تونم به بیشتر از دو ساعت تماشای تلویزیون خطر بیماری قلبی را تشدید می‌کند و افزایش خطر بیماری قلبی با تماشای تلویزیون و همچنین برای کودکان آسیب های تماشای تلویزیون توسط کودکان اشاره کنم.

تو این مطلب می خوام براتون بگم که نگاه کردن تلویزیون و برنامه های تلویزیونی چقدر می تونه بد باشه...

تماشای تلویزیون وقت شما رو هدر می دهد.

اون وقتی که شما برای تماشای تلویزیون اختصاص میدهید باعث میشه که از دیگر کارهایی که از انجام دادنشون لذت می برید باز بمونید. من دنبال آمار تماشای تلویزیون در ایران گشتم ولی از اونجایی که علم آمار در ایران هنوز اونقدر رشد نکرده چیزه بدرد بخوری پیدا نکردم ولی مثلا در آمریکا آماری که گرفتن هر فرد بطور متوسط روزانه ۵ ساعت به تماشای تلویزیون اختصاص میده.

این یعنی ۱۸۲۰ ساعت در سال و اگر بگیم که در هر روز آدم ۸ ساعت خواب باشه یعنی ۱۱۳ روز در سال فقط بخوابه و تلویزیون نگاه کنه !!! یعنی بیشتر از ۳ ماه و نیم از سال رو وقت برای تنها نگاه کردن تلویزیون به هدر داده

تماشای تلویزیون از میزان فعالیت مغر می کاهد

در واقع تماشای تلویزیون به مرور شما تبدیل به سیب زمینی میکنه! شما با تماشای تلویزیون از نظر ذهنی در یک حالت آرام قرار میگیرید و در واقع هیچ کاری از ذهنتون نمی کشید و این باعث تحلیل رفتن قوای ذهنی میشه. همونطور که همه ما می دونیم مغز انسان مانند یک ماهیچه با کار بیشتر قوی تر میشه و با کار کمتر ضعیف تر.

برای همین هم هست که در هنگام تماشای تلویزیون آدم کم کم خوابش میگیره و در واقع چرت میزنه. چون مغزش داره چرت میزنه

برنامه های تلویزیونی احساسات انسان را تغییر شکل می دهد

تا حالا چند بار شده که خیلی خوشحال بودین و با نگاه کردن به یک برنامه تلویزیونی ناراحت شدین؟ یا اینکه از دیدن یک زندگی مرفه تو یک برنامه تلویزیونی کلی غصه خوردین که چرا من همچین زندگی ندارم؟ و …

بله برنامه های تلویزیونی می تونند به شما خیلی احساسات که شاید اصلا شما با نگاه نکردن به اونها هیچ وقت تجربه نکنید رو به شما القا میکنه. احساساتی مثل احساس فقر، احساس زشتی، احساس داشتن اندام نامناسب، احساس خنگی و …

شما همینی هستید که هستید چرا باید یک برنامه بیاد و به شما القا کنه که شما خیلی از زندگی عقبید؟ یا اینکه اندام یک مرد یا زن می تونه اینقدر زیبا باشه؟ یا یک نفر می تونه به چه راحتی کارهای محیرالعقول انجام بده که شما نمی تونید؟

خیلی وقتها شده که شما بعد از تموم شدن یک برنامه و یا سریال تلویزیونی مدتها فکر میکردید که اگر من جای فلان شخصیت بودم فلان کارو میکردم چه خوب بود و یا اینکه وای اگر منم یک همسر (زن / مرد) مثل اون هنرپیشه داشتم وایییی چی می شد؟ 

پایین بودن کیفیت (محتوای) برنامه های تلویزیونی

امروزه اکثر برنامه ها و سریالهای تلویزیونی تنها جهت تفریح و سرگرمی و در واقع پرکردن اوقات بیننده درست میشن و معمولا هیچ پیام خاصی برای بیننده ندارند. البته قبول دارم که هستن کانالهایی که برنامه های مفیدتر داشته باشند ولی باز هم به نسبت کل برنامه های کانالهای مختلف می توان گفت که کیفیت محتوای برنامه تلویزیونی امروزه خیلی کمتر شده.

مثلا تو برنامه های مسابقات تلویزیونی اگر نگاه کنید معمولا هیچ نکته مثبتی دستتون رو نمیگره. حالا اگر تو یک قسمت از برنامه یک سئوالی پرسیده بشه که شما ندونید و با دیدن اون برنامه پاسخش رو بفهمید نمیشه گفت که اون برنامه آموزنده بوده. چرا که من به شخصه ترجیح میدم که اون زمان رو تو اینترنت اگر جستجو کنم و مقاله بخونم به مراتب مطالب آموزنده تر و بهتری پیدا خواهم کرد و از همه مهمتر که می تونم تو اینترنت تحقیق کنم و صحت و سقم مطالب رو هم پیدا کنم و تنها یک ارتباط یکطرفه نیست که هر چی گفتن باید قبول کرد میشه نظرات مختلف رو دید و …

موضوعات تکراری و خسته کننده مثل مسابقات خوانندگی، مد و لباس، ورزشی و … دیگه مزید بر علت شده که آدم وقت گرانبهاشو کمتر برای دیدن اونها هدر بده.

از همه مهمتر اون جنبه های تبلیغاتی بیش از حد برنامه ها هست که آدم رو بعضی وقتها واقعاً خسته میکنه. حالا بعضی از برنامه های خیلی حرفه ای که ساخته میشن شاید اون تبلیغات رو یواشکی به خورد بیننده بدن مثلا در یک برنامه ای که ممکن هست خیلی از شما دیده باشید American Idol.

بله در این برنامه American Idol تنها در ۳۸ قسمت اول تا فصل هفتم برنامه چیزی در حدود ۴۱۵۱ محصول از کمپانی های مختلف دنیا در بخشها و قسمتهای مختلف چیده  شده و استفاده می شد که تنها جنبه تبلیغاتی داشتند. حالا من با تبلیغات مشکلی ندارم یا با اینکه برنامه های اسپانسر داشته باشند. ولی دیگه این وضعیت رو بعضی وقتها واقعاً این کارگردانها شورش میکنند

تلویزیون با سطح خشنودی پایین ما از زندگی مرتبط است.

تحقیقات نشون داده که اونها که خیلی معتاد برنامه ها و سریالها تلویزیونی هستند سطح خشنودی و رضایتشون از زندگی پایین هست و زندگی پر از اضطراب و نگرانی دارند.

یعنی چی؟ ببینید اگر توجه کرده باشید اکثر برنامه ای تلویزیونی و سریالها داستانهای دراماتیک دارند. و بعد از تماشای اونها بیننده همیشه از خودش می پرسه: یعنی چه اتفاقی برای فلانی می فته؟ آیا فلانی با فلانی آخرش به هم میرسند؟ اگر فلانی بفهمه که فلانی خیانت کرده چی میشه؟ و از این قبیل سئوالات که باعث میشه بیننده همیشه سریالها رو دنبال کنه. اصلا در واقع اینگونه سریالها عمداً به همین شکل ساخته می شوند که ارتباط بیننده با شخصیتهای سریال رو محکم کنند تا اونها همیشه سریال رو دنبال کنند.

حالا مشکل چیه؟ در واقع مشکل اینست اکثر ما که با شخصیتهای اینگونه برنامه ها ارتباط برقرار می کنیم برای اینست که یک جورایی خودمون رو تو اون شخصیت میبینیم و برای همین هم از ناراحتی اون ناراحت میشیم و از خوشحالیش خوشحال. و حتی سرنوشت اون در پایان برای ما مهم میشه و این مارو مجبور به تماشای ادامه سریال میکنه. خیلی زیرکانست نه؟

حالا همین قضیه باعث میشه که ما همیشه آرزو کنیم که اون شخصیت موفق بشه و برای دیدن موفقیت اون دهها قسمت از یک سریال رو دنبال میکنیم ولی قافل از این هستیم که موفیقت و یا عدم موفقیت اون شخصیت هیچ ارتباطی با زندگی ما نداره.

ما اگر می خواهیم زندگی خوبی داشته باشیم باید تلویزیون رو خاموش کنیم و بریم بیرون با دوستان وقت بگذرونیم، کار کنیم، فکر کنیم برنامه ریزی کنیم و در واقع عمل کنیم تا بتونیم اون چیزایی که می خوایم رو بهش برسیم و زندگی شاد و موفقی داشته باشیم

تبلیغات بیش از اندازه

شما اگر دقت کرده باشین در کانالی مانند شبکه ای و خیلی از کانالهای محبوب این روزها معمولا هر یک ساعت پخش برنامه یا سریال بیش از ۲۰ دقیقه تبلیغات کالا، محصولات و همچنین اعلام برنامه های آینده، بعدی و قبلی و … رو نشون میدن. این یعنی اینکه تازه اون یک ساعتی که از وقت شما هدر میره برای دیدن یک برنامه تلویزیونی در واقع باز بیش از یک چهارمش هم برای دیدن یک سری تبلیغات بدرد نخور صرف میشه…

همین تبلیغات بیجا (البته به نظرما) میدونید در بیشتر اوقات با حس بیننده از اون سریال و یا برنامه که در حال دیدنش بوده خیلی مرتبط هست و باعث میشه که بیننده بره و اون محصول رو بخره و این در واقع یعنی اینکه شما میری اون چیزی رو می خری که نیازی بهش نداری و این موضوع دلیل بعدی ما رو شکل میده

تماشا نکردن تلویزیون از هدر رفتن پولهامون جلوگیری میکنه!

تلویزیون ما رو به سمت خرید کالاها و خدماتی می کشونه که اصلا نیازی به اونها نداریم و این یعنی خرج کردن پول اضافی! خیلی از تبلیغات تلویزیونی و یا تبلیغات اسپانسری که در برنامه وجود داره پیامی مستقیم و یا غیر مستقیم و نا خودآگاه داره که به ما میگه فلان محصول خوب هست و باید خرید.

بیشتر وقتها وقتی میریم خرید ما محصولاتی رو می خریم که قبلا تبلیغاتش رو دیده باشیم و خاطره خوبی تو ذهن ما باقی گذاشته باشند. اونها کار خودشون رو خوب بلد هستند حالا چون من خودم هم مطالعات زیادی در مورد بازاریابی و فروش و این چیزا دارم می دونم که اونها با تحریک کردن حس ترس در بینندهء خودشون باعث میشن که بیننده فکر کنه اگر این محصول رو نداشته باشه واقعا به مشکل خواهد خورد و یا با استفاده از ایجاد حس خوشحالی کاذب به بیننده این رو القا می کنند که اگر فلان محصول رو داشته باشی چقدر از مشکلاتت حل میشه و کلا  در زندگی با داشتن این محصول خوشحال خواهی بود!!!  واینها باعث میشن که شما با خودتون بگین که “چه جالب این محصول واقعا بدرد من میخوره یادم باشه رفتن بیرون بخرم” یا مثلا میگین: “ایول این دقیقا همون مشکلی هست که من دارم، پس راه حل این مشکل اون محصول هست باید بخرمش

هیجان کاذب حاصل از تلویزیون

همیشه در تلویزیون یک سری مطالب کم اهمیت به شدت با اهمیت جلوه داده میشن و حتی یک سری مواردی که اصلا وجود نداشته رو میان چنان بزرگ میکنند که در بیننده یک حس هیجان زیادی ایجاد میکنه. که در واقع خیلی وقتها این ها همه برای هیچ هست!  کلی برنامه های برانگیزاننده که باعث میشن بیننده گریه کنه، پرخاش کنه، بجنگه، حس تابو ، محتوای تحریک کننده ، نمایش صحنه های جنایت و … در تلویزیون وجود داره.

من بیننده انتظار دارم که با دیدن برنامه های تلویزیون ۱) سرگرم بشم و ۲) مطلع بشم و یا ۳) آموزش ببینم. چرا من باید بشینم به حال یک شخصیت تلویزیونی گریه کنم آخه ؟! چرا باید از دیدن یک سری صحنه، روزها عصبی و پرخاش گر باشم؟ یعنی واقعاً من هدفم از دیدن برنامه های تلویزیون همین بوده؟!!

زندگی شما خیلی ارزشش بیشتر از جدول پخش برنامه های تلویزیون هست

وقتی که من هم برنامه های تلویزیون رو دنبال می کردم باید همیشه برنامه های خودم رو بر مبنای جدول پخش برنامه های تلویزیون تغییر میدادم. مثلا اگر چهارشنبه شب ساعت ۸ یک برنامه تلویزیونی قرار پخش بشه که می خواستم ببینم باید برنامه های بعد از ظهر چهارشنبه رو کنسل کنم و یا اصلا کاری انجام ندم و بیام بشینم تا برنامه شروع بشه این یعنی اینکه باید زودتر بیام که از اول همه چیزو ببینم پس یعنی باید کلی تبلیغ و برنامه های قبلی و اعلام دیگر برنامه رو هم همراه اون برنامه مورد علاقم ببینم . و کم کم رهبر و هدایت کننده زندگی من جدول پخش برنامه های تلویزیونی میشد و این خیلی وحشتناکه که این عمر بی بازگشت و وقت ارزشمند رو بر مبنای زمان پخش برنامه های تلویزیونی تنظیم کنیم.

تازه شما می تونید هر برنامه ای رو که خیلی دوست دارید بعدا ببینید یا از طریق اینترنت ببینید یا اینکه CD یا DVD اونو گیر بیارید و هر وقت دوست داشتید بشینید و تماشا کنید.

روابط خودتون رو بدون تلویزیون بیشتر معنا می بخشید

در حال حاضر تماشای تلویزیون مهمترین راه گذران اوقات در خانه ها شده. همه اهل خانواده میان میشنن برنامه ها و سریالها رو یکی پس از دیگری می بینند. حالا جالب اینجاست که در خیلی از خونه ها چون سلیقه ها متفاوت هست هر کسی یک تلویزیون تو اتاق خودش داره که میشینه برنامه های دلخواه خودش رو نگاه میکنه. و اصلا انگار هر کدوم تو یک جزیره جدا از هم زندگی میکنند.

حالا تصور کنید شما بعد از ظهر که میاین خونه بجای اینکه ۲ ۳ یا ۴ ساعت بشینید پای سریالهای تلویزیون یکی پس از دیگری، کلاً تلویزیون رو خاموش کنید و بشینید با هم صحبت کنید، در مورد روزی که داشتین صحبت کنید، در مورد برنامه ای فرداتون صحبت کنید، از مشکلات و راه حلها صحبت کنید.

شب می خوای بخوابی چه چیزی بدست آوردی؟ یک سری احساسات کاذب از وضعیت شخصیت سریال ها یا فیلمها؟ یا حس ترس از نداشتن چیزی؟ یا حس خودکم بینی برای نداشتن یک زندگی انچنانی؟ یا خیلی حسها و افکار منفی و مخل که از تماشای برنامه و سریالهای تلویزیونی بدست آوردی؟ یا اینکه یک قلبی پر از حس شادی از اینکه مثلا برادرت، پدرت، همسرت و یا دوستت امروز تونسته یک موفقیت خوب بدست بیاره؟ یا انگیزه بیشتر برای اینکه فردا بتونی بری و کارهات رو با استفاده از نصایح پدرت و یا خواهرت یا مادرت بهتر انجام بدی؟ یا حس شادی از اینکه یک موردی که نمی دونستی رو تونستی با سئوال و تحقیق از اطرافیان و مطالعه متوجه بشی؟ و خیلی حس های خوب و واقعی دیگه

 

کلام آخر

پس بیاین با هم یک زندگی بدون تلویزیون رو شروع کنیم و این مطلب رو هم به اونهایی که دوستشون داریم بگیم که نبودن تلویزیون اصلا و به هیچ عنوان چیزی رو از زندگی کم نمیکنه و آدم رو اصلا از زمونه عقب نمیندازه. پس همین امروز کم کم شروع کنیم تا در آینده نزدیک دیگه تلویزیون هیچ نقشی در زندگیمون نداشته باشه. باور کنید زندگی خیلی بهتر خواهد شد.

 

جایگزینهای پیشنهادی بجای نشستن پای تلویزیون:

– ورزش و نرمش مثل دویدن، دوچرخه سواری، شنا، آیروبیک و …

– بودن با دوستان

– مطالعه کتاب

– نوشتن، سرودن و وبلاگ نویسی

– دور زدن / پیاده روی کردن

– شرکت در کلاسهای مختلف

– صحبت و دیدن والدین

– سازمان دهی اتاقتان و منزلتان / تغییر دکوراسیون دوره ای

– مراقبه و مدیتیشن کردن

– تعیین کردن اهداف آینده تان

– برنامه ریزی برای رسیدن به اهدافتان

– انجام دادن کارهای که دوست دارید

– حالا بازم اگر چیزی به ذهنم رسید اینجا اضافه می کنم.

 

شما هم با نظراتتون کمک کنید که بتونیم این زندگی بدون تلویزیون رو شروع کنیم.

موفق باشید.