همه کاره

استفاده از هر نوع نیرویی در پایه های اصلی مدرسه

جالب است هر از چند گاهی زمانی که ویدیو پادکست یا متنی را درباره تغییر نظام آموزشی میبینم یا می‌شنوم یا می خوانم، یاد ضرب المثل قدیمی «قسم حضرت عباس و دم خروس» می افتم.

 برایم جالب است که همه دم از رشد کشور به واسطه تاثیر گذاشتن در مدارس ابتدایی می گویند از اولیاء دانش آموز گرفته تا  روئسای  مملکت، اما در عمل متاسفانه چیزی دقیقاً خلاف گفته ها را ثابت میکند.

 در این مدت که در سیستم نظام آموزش و پرورش بودم، بسیار مشکلاتی را دیدم که یک تعارض بزرگ در این نظام آموزشی در نظر گرفته می شد. یکی از آن مشکلات استفاده از نیرو در مدارس ابتدایی به عنوان معلم به هر نحوی در این سیستم است؛ با تجربه یا بی تجربه، با سابقه و یا بی سابقه، و... مخصوصا این مورد در  مدارس ابتدایی کشور به شدت نمود پیدا کرده است.

 در حال حاضر چون در این نظام آموزشی و سیستم بزرگ آموزش و پرورش هستم با این مسائل دست و پنجه نرم می‌کنم. در کشورهای اروپایی یکی از مزیت های بزرگ این سیستم آموزشی این است که تمام افرادی که در مرحله تحصیلات سطح بالا خصوصی ارشد و دکترا هستند، بلا استثناء باید دو سال را در آموزش و پرورش آن کشور در مدارس ابتدایی صرف کنند. و افرادی که صاحب نظر هستند باید بتوانند نظریه های کاربردی خود را در مدارس به بهترین شکل ممکن پیاده‌سازی کنند و مشکلات را حل کنند و در مدارس بهره وری را هرچه بیشتر بالا ببرند.

 استفاده از خلاقیت و نوآوری پیش زمینه این امر محسوب می‌شود. حال در کشور عزیزمان ایران دقیقاً برعکس عمل می کنیم افرادی که مدارج بالای تحصیلی دارند در مقاطع تحصیلی بالا مشغول به تدریس هستند، که بالاترین عنوان آن در دانشگاه ها می باشند در عوض هر نیروی اضافی بی‌تجربه خام که در آموزش و پرورش هستند در دبستان های ما مشغول به تدریس می شوند. به هر قیمتی از فعالیت سرباز معلم گرفته تا نیروهای مازاد بازنشسته حق التدریس و...

(البته دور از انصاف نباشد بعضی از همین افراد از معلمین باسابقه آموزش و پرورش خیلی بهتر عمل می کنند اما نباید صورت مسئله را پاک کرد) در کل روی صحبتم در این مورد است که نباید به هر قیمتی در پایه های بسیار حساس آموزشی مثل ابتدایی از هر نیرویی استفاده کرد. فقط به صرف اینکه نیرو نداریم هر زمانی که با دبیران محترم در آموزش و پرورش صحبت می کنم، همگی یک صدا گله مند از سیستم آموزشی کشور محتوا نوع مباحث تدریس و... هستند.

که البته صددرصد من به آنها حق می‌دهم اما در عمل خیلی خیلی کم حرکت راهکار نوآوری و یا روشی برای بهبود این مسیر از معلمان دیدم من صد در صد می‌دانم که سیستم آموزشی کشور مشکلات بسیار زیادی را دارد اما اینکه ما هم بخواهیم دست روی دست بگذاریم و هیچ کاری انجام ندهیم نیز درست نیست.

 نباید منتظر اتفاق خوب و یا معجزه باشیم. ما همیشه منتظریم تا دیگران برای ما کاری را انجام دهند بدون اینکه بخواهیم کوچکترین حرکتی انجام دهیم. با همه این ناهنجاری هایی که در مدارس و سیستم آموزشی وجود دارد به نظر من می توان از سمت آموزگاران محترم (حداقل کاری که می توان کرد حرکتی برای بهبود و پیشرفته این مسیر انجام داد هر چند اندک) بیاییم به جای نالیدن از شرایط، کاری را که از دستمان بر می آید را برای پیشرفت کشورمان و بچه های مان انجام دهیم تا اینکه قدمی در بهبود این شرایط داشته باشیم و تاثیرگذاری خودمان را از دست ندهیم.

منتظر نظرات شما در این باب هستند